به نام خدا

عوامل مؤثر بر بهداشت روانی

تعریف کردن دقیق بهداشت روانی و بیماری روانی دشوار است.افرادی که نقش های خود را در جامعه اجرا می کنند و رفتار آنها مناسب و سازگارانه است،سالم در نظر گرفته می شوندبر عکس،کسانی که نمی توانند نقش های خود را برآورده کنند و مسئولیت های خود را انجام دهند یا رفتارشان نامناسب است ،بیمار انگاشته می شوند.فرهنگ هر جامعه قویا"بر ارزش ها و عقاید آن تآثیر می گذارد و این به نوبه خود بر نحوه ای که آن جامعه سلامتی و بیماری را تعریف می کند تآثیر می گذارد.آنچه را که یک جامعه ممکن است پسندیده و مناسب در نظر بگیرد،جامعه دیگر ممکن است ناسازگارانه و نامناسب بداند.
سازمان بهداشت جهانی،بهداشت یا سلامتی را به صورت کامل خوب بودن جسمانی، روانی و اجتماعی نه صرفا"فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی، تعریف می کند.افراد در حالت سلامت جسمانی و اجتماعی، مسئولیت های زندگی را برآورده می کنند،در زندگی روزمره به صورت موثر انجام وظیفه می کنند و از روابط میان فردی و خودشان خشنود و راضی هستند.
عوامل مؤثر بر سلامت روان:
عوامل محیطی
یکی از عوامل که در سلامت روان مؤثرمی باشد عوامل محیطی است. این عامل شامل طیف وسیعی از حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی(نظیر جنگ و جنایت )، فرهنگی، محیط خانوادگی(نظیر خواسته های غیر واقعی والدین،حمایت گری بیش از حد و برعکس طرد کردن و..)است که در ذیل با تأثیر این عوامل آشنا خواهیم شد.
عوامل اجتماعی
یکی از عوامل تعیین کننده سلامت انسان بهره‌مندی از حمایت‌های اجتماعی به معنای اقدام‌های کمکی در شرایط سخت زندگی برای نوع بشر است.زندگی در محیطی که دارای سلامت اجتماعی بالایی است به سلامت روان فرد نیز کمک می کند. البته رابطه بین سلامت جسمی و روانی و عوامل اجتماعی ، زیستی و روانشناسی در کشورهای مختلف پیچیده است.سلامت اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط فرد با دیگران در جامعه می پردازد. هر نوع قطع ارتباط بین فرد و جامعه، به گونه ای که افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردند، زمینه ای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی و پیدایش مشکلات سلامت روان ایجاد می نماید. در تعریف سلامت در سال 1948 که توسط سازمان بهداشت جهانی بیان شد، سلامت اجتماعی سطحی از سطوح سلامت کلی فرد بیان شده است. سلامت اجتماعی را به عنوان گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر(نزدیکان و گروههای اجتماعی) که وی عضوی از آنهاست نیز تعریف می کنند و معتقدند که سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را که شامل پاسخهای درونی فرد(احساس‏، تفکر و رفتار) است می سنجد که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیش می باشد، در واقع کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون توجه به معیار های اجتماعی ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی تکالیف و چالش های اجتماعی را نیز دربرمی‌گیرد. بیکاری ، سطوح پایین آموزش و پرورش و کمبود غذا ، نبود سرپناه و عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی نمونه هایی از عوامل اجتماعی مرتبط به سلامت روان هستند که توانایی مردم را جهت فعال بودن در جامعه محدود می کند. این عوامل اجتماعی منفی و اقتصادی مرتبط با فقر علاوه بر این به عنوان یک مانع سلامت روانی عمل می کنند.تبعیض نیز می تواند تاثیر منفی بر سلامت روانی داشته باشد.
عوامل فرهنگی:
سواد سلامتی: سواد سلامتی به صورت توانایی به دست آوردن، فهمیدن و استفاده از اطلاعات از طریق راههایی که سلامتی را حفظ می کند و ارتقا می دهد تعریف شده است.سواد سلامت روان نیز اشاره به دانش و باورهای مربوط به اختلالات روانی دارد که به شناخت، مدیریت و یا پیشگیری از این اختلالات کمک می کند. سواد سلامت روان شامل توانایی تشخیص برخی اطلاعات،دانستن چگونگی طلب کمک در خصوص کسب اطلاعات بهداشت روان، دانستن عوامل خطرساز و علل و نگرش هایی است که شناخت و طلب کمک به طور مناسب را ارتقا می دهد.بررسی ها نشان داده است که ارتقای سطح سواد به اشخاص اجازه می دهد که به دنبال تشخیص زودهنگام، پیشگیری، طلب کمک و مداخله مناسب برای اختلالات روانی باشند.همچنین از طریق ارتقای سطح سواد افراد برخی مهارت های لازم برای حمایت از افرادی که دچار اختلالات روانی هستند را در شبکه ای اجتماعی کسب می کنند.
خانواده: خانواده هم از عوامل مؤثر فرهنگی و هم اجتماعی در شکل گیری رفتار فرد است. فضای خانه، نخستین و بادوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیر می گذارد به گونه ای که می توان گفت پدر و مادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی هستند.خانواده سالم خانواده ای است که سلامت روان و آرامش معنوی هریک از اعضای خانواده حمایت می کند.محیط خانواده بر سطح سلامت جسمی و روانی تأثیر خواهد گذاشت همانطور که می تواند به عنوان خطری برای زندگی آینده باشد.برای رسیدن به یک خانواده سالم والدین باید به بچه ها توجه کنند و وقت کافی برای آنها و نیازهای عادی انها در نظر بگیرند.کودکان بسیاری از رفتارها را از والدین خود می آموزند و والدین باید نحوه رفتار صحیح با کودکان خود را بیاموزند.
عوامل سیاسی و حقوقی:
نظام بین المللی حقوق بشر یک چارچوب مفید برای ارتقاء ذهنی بهداشت و درمان ارائه می دهد. گفتمان بین المللی حقوق بشر امروز به طور گسترده ای سلامت روان را به رسمیت می شناسد. در منشورحقوق بشر حق سلامت جسمی و روحی برای اولین بار در سال تأسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1946 اعلام شده است. "لذت بردن از بالاترین ستنددر سلامت قابل دسترسی یکی از حقوق اساسی هر انسان "است. سازمان ملل متحد فراتر از اذعان به حق سلامت روان ، گفتمان بین المللی حقوق بشررا تصدیق می کند که برخی از شرایط سیاسی و اقتصادی نیز به این منظور وجود دارد.
عوامل سیاسی از جمله نقض حقوق بشر در داخل یک کشور ، می توانند پیامدهای مخرب و مضر بر سلامت روانی جمعیت داشته باشند. برخی افراد و گروه های درون جامعه حقوق افراد به ویژه حقوق افراد آسیب پذیر را با عواملی مانند تبعیض و به حاشیه راندن نقض می کنند. پیامدهای تبعیض ، همراه با حس بیگانگی می توانند عمق کرامت و عزت نفس را که عوامل تعیین کننده سلامت روان و تندرستی فرد است تحت تاثیر قرار دهد
Gostin در سال 2001بیان کرده است که ارتباط اساسی بین بهداشت روانی و حقوق بشر وجود دارد. در مقابل ، سلامت روانی افراد وابسته به توانایی خود برای لذت بردن و عمل کردن به طیف وسیعی از حقوق افراد است.
Sothearaو Rwema در سال 2003 بیان کرده اند که نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت "به عنوان نسل کشی تاثیر منفی روانی بر بهداشت روانی افراد دارد. از دست دادن عزیزان ، قرار گرفتن در معرض اشکال شدید خشونت و اختلال عمومی نه تنها منجر به اختلال استرس پس از تروما می شود همچنین منجر به افزایش قابل توجه دیگر مشکلات در دراز مدت و به شکل مزمن مانند افسردگی و اضطراب شود.
عوامل اقتصادی:
بر آورده نشدن نیازهای اقتصادی وشغلی افراد باعث بروز فشارها و تنش های روانی شدید در افراد می شود که این امر سلامت روانی آنها را به مخاطره می اندازد . امنیت شغلی، ایجاد شرایط کاری اشتغال منصفانه و کارهای مناسب و در خور شأن افراد باعث افزایش سلامت روانی، رفاه و رضایت شغلی می شود.اشتغال منصفانه به معنی شرایط عادلانه در جذب افراد برای مشاغل و تکمیل کننده مفهوم کار مناسب است .در مقابل میزان بالای بیکاری موجب بیماری های مختلفی از جمله بیماری های روحی ناشی از نا امنی شغلی و مرگ زودرس می شود. ناامنی شغلی بر میزان های ابتلا به بیماری های اضطراب، افسردگی، بیمارقلبی وعروقی و عوامل خطر مرتبط با این بیماری ها تأثیر به سزایی دارد. البته صرف داشتن یک شغل همیشه ضامن سلامتی جسم و روان نیست و در این خصوص کیفیت شغلی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.. ارتباطات شغلی ، رفتارها، پیامدها و عملکردهای شغلی، خود جزء عوامل کلیدی و مهم تأثیر گذار بر سلامت روان کارکنان محسوب می گردد. منظور از کار مناسب نیز تأمین فرصت هایی برای شغل های مولد با درآمد منصفانه، امنیت محیط کاری و حمایت اجتماعی از خانواده است.
دسترسی به خدمات(مسکن،تغذیه،آموزش)
سازمان جهانی بهداشت در سال 2001 بیان کرده است که تنها اشکال افراطی از نقض حقوق بشر مانند تجاوز و خشونت خانگی نیست که تأثیر منفی بر سلامت روان می گذارد.کمبود غذا، نبودن عدالت در توزیع امکانات،کمبود دسترسی به مراقبت های بهداشتی نیز از دیگر عوامل مرتبط با سلامت روان هستند.
مسکن مناسب: به طور کلی داشتن یک خانه امن و مقرون به صرفه به عنوان یک نیاز اساسی است.محیط پایدار به حفظ سلامت و تندرستی کمک می کند.در مقابل مسکن نامناسب یا بی خانمانی می تواند به توسعه مشکلات روحی و روانی کمک کند، یا می تواند مدیریت مشکلات بهداشت روان را دچار مشکل نماید.برای کسب آسایش در منزل شما نیاز دارید که صورتحساب های خود را به طور منظم پرداخت کنید.با همسایه های خود رابطه خوبی داشته باشید و محیط خانه را تمیز نگه دارید.اگر سلامت روان شما مختل شود دیگر شما قادر نخواهید بود که از خانه تان به خوبی مراقبت نمایید.همسایه ها، دوستان و خانواده ها اشخاصی هستند که شما با آنها سروکار دارید و می توانند تأثیر بزرگی بر روی محل زندگی شما داشته باشند.اگر شما در نزدیکی یکی از اعضای خانواده،دوستان و یا نزدیکان باشید آنها می توانند از شما پشتیبانی نمایند اما امکان دارد که مشکلات ارتباطی نیز پیش آید که استرس زا باشد و مشکلات روحی روانی را بیشتر نماید.
تغذیه: براساس شواهد موجود، بهبود تغذیه  کودکان می تواند به بهبود وضعیت شناختی ، بهبود نتایج آموزشی و کاهش خطر برای سلامت روانی  منجر شود، به خصوص برای کسانی که در معرض خطر هستند و یا در جوامع فقیر زندگی می کنند استفاده ازداروهای مکمل نظیر قطره مولتی ویتامین و  نظارت بر رشد از کارهایی است که برای کودکان باید انجام شود. یک مدل ترکیبی که ازمداخلات تغذیه ای (به عنوان مکمل غذایی)و مشاوره و مراقبت های روانی (مثل به گرمی برخورد کردن و گوش دادن مؤثر) است در این زمینه کمک کننده است. علاوه بر این، ید، نقشی کلیدی در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی و جسمی و اختلال در توانایی یادگیری دارئ. پس ید دار کردن نمک به طور غیر مستقیم مانع از مشکلات مربوط به سلامت روانی و جسمانی می شود.
بهبود دسترسی به آموزش: سواد کم و سطح پایین آموزش و پرورش مشکلات اجتماعی و روانی عمده ای به وجود می آورد.در مقابل دسترسی به آموزش سلامت و آرامش روانی به همراه دارد.

 

 

منبع:dailyafghanistan.com